درباره وبلاگ


خدا یا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم،و ان گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ________ _______ ______ _____ ____ بی انتهــــــــــــــــــــــــــــــــاتــریــــن
بــــی انـتــهــاتــریــن
عــبــرتـــــــــــــــ

فواید و عمل کرد آرامش


 

به طور کلی آرامش هم از عواقب و عارضه های روان – تنی پیشگیری می کند و هم موجب بهبودی و رفع عارضه ها می شود و Relax علاوه بر تنظیم اتوماتیک جسم و روح ، باعث افزایش بازده مفید نیز می شود._ سلول های مغز بر اثر خستگی و کارکرد زیاد مواد زهرآلودی از خود تولید می کنند که باعث تخریب و فرسودگی آنها می شود و اختلالاتی در مغز به وجود می آید و در ضمن ناراحتی های راون – تنی را موجب می گردد که بر اثر آرامش سلول های تخریب شده ترمیم می شوند.
_ چند دقیقه Relax عمیق می تواند به سرعت خستگی جسمی و روحی را کاهش دهد در حالی که ممکن است یک خواب چند ساعته نتواند خستگی را کاهش بدهد و شخص بعد از بیداری باز هم احساس خستگی کند.
_ طی تحقیقات جدید ، آن تقسیم بندی که سابقاً برای غدد و اعصاب برای تولید هورمون ها و مواد شیمیایی انجام شده بود نمی تواند به شکل مجزا درست باشد زیرا اعضا می توانند مانند مغز تفکر داشته باشند و مغز می تواند مانند لوزالمعده به تولید انسولین بپردازد.
_DNA در زخم ها و کوفتگی ها و در نهایت در کل بدن موجب ترمیم سلول می شود. اطلاعات DNA ارثی و یا بر اثر تفکرات شخص ایجاد می شود. درهنگامی که بدن را در حالت Relax قرار می دهیم با ایجاد یک تعادل در کل بدن در جهت ترمیم و هماهنگی عمل کرده ایم. آرامش مختص مغز نیست بلکه در تمام عضلات و اندام ها می توان ایجاد آرامش نمود و در نتیجه در لحظه ای که در کل بدن ایجاد آرامش نموده ایم، علاوه بر تعادل و هماهنگی در یک عضو خاص ، هماهنگی و تعادلی بین آن عضو با کل بدن و ذهن ایجاد می شود.
_ بهترین تولید کننده داروهای آرام بخش، خواب آور، برطرف کننده درد، آنتی بیوتیک ها و … بدن است. بدن که مواد شیمیایی را به عنوان دارو ارسال می کند از شعور خاصی برخوردار است به طوری که میزان داروی تولید شده با مقدار مصرف هماهنگی دارد.
_ بدن مواد مخدری را برای ایجاد آرامش تولید می کند که اعتیادآور نیست ولی اگر با محرک های مکانیکی مانند: طب سوزنی ، تولید مواد مخدر را در بدن زیاد نماییم در شخص ایجاد اعتیاد می کند. پس ساخت این مواد باید تحت نظر شعور درونی باشد ؛ در ضمن اگر در وضعیت آرامش و یا تعادل روانی قرار بگیریم بدن به اندازه لازم مواد مخدر می سازد.
_ داروهایی که برای دلخوشی بیمار داده می شود مانند داروهای واقعی برای آرامش اثر می گذارند بخصوص این که داروی دلخوش کنک به عنوان یک داروی قوی در ایجاد آرامش معرفی شود.



ریلکس تراپی ( راه های رسیدن به آرامش از نگاه قران - حسین محمدی


 

قرآن كریم كه بزرگترین معجزه پیامبراكرم(ص) است و تمام آنچه را كه بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، كاملترین نسخه برای آرامش روح است. از این رو برآنیم تا با نگاهی اجمالی دیدگاه قرآن را در مورد آرامش روحی وروانی و راههای رسیدن به آن را مورد بررسی قرار دهیم.

دستیابی به آرامش واقعی یكی از خواسته های همیشگی بشر بوده است و دراین راستا انسان در طول تاریخ تلاشها و رنج های بسیاری را به جان دل پذیرفته است.

بی شك بخش وسیعی از تلاشهای علمی بشر و كشف رازهای ناگشوده جهان طبیعت به منظور دسترسی به امكاناتی بوده است كه آرامش و آسایش را برای انسان به ارمغان آورد ازسوی دیگر مطالعات آكادمیك و تحقیقات روانشناسی پیرامون آرامش و اضطراب و عوامل و موانع هریك بخش قابل توجهی از پژوهش های علوم انسانی را به خود اختصاص داده است.

درسالهای اخیر كوشش های زیادی در زمینه روان درمانی افرادی كه دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است كه هیچ كدام موفقیت مورد انتظار را در ازمیان بردن یا پیشگیری ازبیماری های روانی كسب نكرده است.

برخی از تحقیقات نشان می دهد كه میانگین درمان از 70 درصد تجاوز نمی كند. وانگهی حال عده ای از بیماران پس از روان درمانی گاه بدتر هم شده و یا بیماری پس ازمدتی بازگشته است. از این رو روانشناسان به دنبال یافتن علت این امر برآمدند و ازطریق آمارگیری به این نتیجه رسیدند كه مهمتریم عامل در درمان بیماریهای روانی "دین " است و درصد بهبودی بیمارانی كه معتقد به دین هستند بسیار بیشتر از دیگران است.

لذا آنان بر این باورند كه "ایمان بدون شك موثرترین درمان بیماری های روانی بویژه اضطراب و افسردگی است. " ویلیام جیمز" فیلسوف و روان شناس آمریكایی می گوید: "ایمان نیرویی است كه باید برای كمك به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان زنگ خطری است كه ناتوانی انسان را در برابر سختی های زندگی اعلام می دارد. ". كارل یانگ روان كاو می گوید: "درطول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت های مختلف جهان متمدن با من مشورت كردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان كرده ام اما از میان بیمارانی كه در نیمه دوم عمر خود به سرمی برند (یعنی از سی و پنج سالگی به بعد) حتی یك بیمار را نیز ندیدم كه اساساً مشكلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد.

به جرأت می توانم بگویم كه تك تك آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شده اند كه آن چیزی را كه ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود می دهند نداشتند و تك تك آنان فقط وقتی به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند به طور كامل درمان شدند. " بنابراین حتی جوامع غربی هم متوجه شده اند كه برای درمان بیماری های روحی باید به دین پناه برد و چون دین اسلام خاتم ادیان و اكمل ادیان است پس منشأ اصلی آرامش را باید در آن جست.

قرآن كریم كه بزرگترین معجزه پیامبراكرم(ص) است و تمام آنچه را كه بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، كاملترین نسخه برای آرامش روح است. از این رو برآنیم تا با نگاهی اجمالی دیدگاه قرآن را در مورد آرامش روحی وروانی و راههای رسیدن به آن را مورد بررسی قرار دهیم. راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن

1- ایمان: ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش،آنچنان باور وتصدیقی كه هیچگونه شك و تردیدی بر آن وارد نشود. تصدیق مطمئن وثابت ویقینی كه دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در آن تأثیر نگذارد و قلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد. در قرآن در سوره مباركه فتح می خوانیم: "هوالذی انزل السكینه فی قلوب المۆمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم... " "اوكسی است كه آرامش را در دلهای مۆمنان نازل كرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند... ". اولین برداشتی كه صورت می گیرد این است كه بدون ایمان، آرامش روحی وروانی وجود ندارد. یا حداقل اینگونه می توان گفت كه یكی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد. یقیناً داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وكسی كه از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید. انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافكار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است. ولذا دائما در درون خود دچار پیكاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است. ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افكار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یك هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می كندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال. دیگر كاری به این ندارد كه مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند. ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یك آرامش روحی به سر می برد.

2- ذكر: معنای جامع ذكر همان یادآوری به قلب و زبان است كه گاهی در برابر غفلت وگاهی در برابر نسیان به كار می رود. غفلت به معنی توجّه نداشتن به علم ونسیان به معنای زایل شدن معنی از ذهن است. بعد از روشن شدن معنای ذكر خوب است به رابطه این واژه با عوامل آرامش بپردازیم. قرآن یكی از عوامل آرامش را 'ذكر'(یاد خدا)معرفی كرده است. چنانچه می فرماید: "الّذین آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئنّ القلوب " "آنها (كسانی كه به خدا برمی گردند)كسانی هستند كه ایمان آورده اند، ودلهایشان به یاد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشید،تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد " بركات یاد خدا: 1- یادنعمتهای خدا عامل شكر است. 2- یادقدرت او سبب توكّل بر اوست.

3- یاد الطاف او مایة محبّت است.

4- یاد قهر و خشم او عامل خوف (ترس)از اوست.

5- یاد عظمت وبزرگی او سبب خشیّت در مقابل اوست.

6- یاد علم اوبه پنهان و آشكار مایة حیا و پاكدامنی ماست.

7- یاد عفو وكرم او مایة امید وتوبه است.

8- یاد عدل او عامل تقوی وپرهیزگاری است. درمعراج السعاده درباره ذكر حقیقی آمده است كه: "ذكر حقیقی عبارتست از یاد نمودن خدا در دل وچون زبان هم به موافقت دل حركت كند نور علی نور است واما مجرد ذكر زبان اگر چه هر گاه به قصد قربت وثواب باشد فایده بسیار برآن مترتب است اما اثر انس ومحبّت ویاد خدا در دل حاصل نمی شود. " پس ذكرحقیقی ذكری است كه در دل به یاد خدا بودن را همراهی كردن واگرفقط بازبان خدا را یاد كنیم ولی دردل از یاداو غافل باشیم، این نوع ذكر، ذكر حقیقی وتأثیر گذار به حساب نمی آید ولذا قطعا ذكری كه لقلقه زبان باشد اثر آرامش بخشی هم نخواهد داشت.

به هر حال قرآن یكی از عوامل آرامش را ذكر معرفی می كند. وآن ذكری می تواند عامل آرامش باشد، كه ذكر حقیقی (ذكر قلبی)باشد. ذكر قلبی است كه روح همة عبادتهای عملیّة می باشد. پس اگر انسان در اكثر اوقات به دل متوجّه خدای متعال باشد وبه زبان بر اذكاری كه از طریق شرع رسیده، مداومت كند انس به حق پیدا می كند و كسی كه با خداوند انس گرفته باشد به آرامش واقعی رسیده است.

چرا كه خداوند بهترین وامنیّت بخش ترین موجود می باشد. وكسی نیست كه بتواند مقابله با قدرت الهی را داشته باشد. پس به حق باید گفت كه كسی به ّرامش واقعی خواهد رسیدكه با خدا مأنوس باشد. بهترین راه انس به خدا،یاد اوست. وبهترین نوع یاد خداوند هم (نماز)است. چرا كه فرمود: 'اقم الصلوه لذكری' (نماز را برای یاد من به پا دار) 3- توكّل: قرآن یكی دیگر از عوامل آرامش را "توكّل " و واگذاری همة امور به خدا معرفی می كند.

به عنوان نمونه در سوره مباركه طلاق می خوانیم "و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوكل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لكل شی ء قدرا " و او را از جایی كه گمان ندارد روزی می دهد، و هر كس بر خدا توكّل كند كفایت امرش را می كند، خدا فرمان خود را به انجام می رساند و خدا بر هر چیزی اندازه ای قرار داده است. كسانی كه در زندگی احساس فقر و ناداری می كنند و یا دچار ناراحتی‌ها و نگرانی های دیگری شده اند، برای رفع همة این مشكلات بهتر است به قدرتی كه فوق قدرتهاست و فنا‌ناپذیر است اعتماد كنند. و خود را به او بسپارند. منظور از توكّل بر خدا این است كه انسان تلاشگر كار خود را به خدا واگذارد و حلّ مشكلات خویش را از او بخواهد.

كسی كه دارای روح توكّل است هرگز یأس و نا امیدی را به خود راه نمی دهد و در مقابل مشكلات احساس ضعف و زبونی نمی كند. و در برابر حوادث سخت مقاوم است. و همین حالت موجب می شود كه او در درون خود احساس امنیّت و آرامش كند و لذا قدرت او برای رفع مشكلات چند برابر می شود و به راحتی سختیها ومشكلات را تحمّل می كند. در حدیث معراج می خوانیم كه وقتی پیامبر (ص)در پیشگاه خداوند سۆال كرد كه: 'ایّ العمال افضل' فرمود: " لیس شی ء عندی افضل من التوكل علیّ والرضا بما قسمت " یعنی: چیزی نزد من از توكل بر من وراضی بودن به تقسیم من، با فضیلت تر نیست به هر حال این نتیجه گیری قطعی است كه كسی میتواندآرامش را در زندگی خود داشته باشد كه قدرتی كه همة قدرتها به قدرت او ختم می شود را پشتیبان خود بداند.

واگر وكالت همة امور زندگی اش را به او بسپارد یقینا احساس آرامش به او دست خواهد داد و نگران نتیجه و عاقبت كار نیست چرا كه عاقبت همة امور به دست خداست



چند گام تا آرامش روح ( ریلکس تراپی - حسین محمدی


گرچه از «آرامش روح» به عنوان «گم شده» انسان معاصر یاد می شود، اما چنان نیست که این گوهر نایاب، دست نیافتنی باشد، به دلیل انسان های بی شماری که از آن برخوردارند و زندگی های «بی اضطراب» و روح های «آرام» دارند.

همان گونه که «امنیّت اجتماعی» اگر نباشد، انجام دادن هر نوع خدمات اقتصادی و رفاهی و آموزشی و... دچار اختلال می شود، وقتی هم که «آرامش روح» نباشد، نه فکر کار می کند، نه زمینه یادگیری فراهم می شود، نه دلبستگی به زندگی پدید می آید و نه خلاّقیت های ذهنی و فعالیت های علمی صورت می پذیرد؛ چون نگرانی، قدرت تصمیم را نیز مختل می سازد. پس باید در پی علاج این غدّه روحی بود، تا لذّت زندگی را چشید. بی شک، آشفتگی فکری، به اضطراب روح می انجامد ؛ هراس از دشمن و مهاجم، زندگی را دستخوش تلاطم و ناآرامی می سازد ؛ بی پشتوانه بودن، احساسِ به پایان رسیدن وجود و به آخر خط رسیدن عمر را فراهم می آورد و این نگرانی نیز، به نوعی «اضطراب آور» است؛ چرا که فرصت ها در گذرند و روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها، شتابان سپری می شوند. روزی به استقبال آنها می رویم، روزی هم با آنها «وداع» می کنیم.

و اگر دستمان به جایی بند نباشد و به آینده روشنی، چشم ندوخته باشیم، زندگی، دچار ناامنی می شود و روح، گرفتار پریشانی و دل، دستخوش آشوب! امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «هیچ نعمتی گواراتر از امنیّت نیست».

(1) اما چگونه می توان به آن رسید؟ بعضی در فراز و نشیب زندگی و تلاطم امواج حوادث، همچون تکّه چوبی دستخوش امواج اند؛ بعضی هم مانند کوهی عظیم، ایستاده در کنار خیزاب های بلند و سنگین دریاها. و چگونه می توان با داشتن یک «تکیه گاه»، از اطمینان خاطر و آرامش روح و سکون نفس، برخوردار بود و از فشارهای روحی و ناامنی فکری و امواج تشویق خاطر رها شد؟ چراغ راه تو، جز سوز اشک و آهی نیست، تو را که مانده چنین بی پناه و دلگیری بجز خدای جهان، هیچ تکیه گاهی نیست، به پیش پای تو، ای اشتیاق سبز و جوان! بجز نیایش و راز و نیاز، راهی نیست.

(2) آنچه می تواند درمانی بر بی سر و سامانی روح و اضطراب روان باشد، از جمله از این قرار است: 1 . یقین در باور کسی که دچار تردید و شک است در باورهای دینی خود به مرحله «یقین» نرسیده است، دچار اضطراب می شود و نگران پیامدهای زندگی و عواقب کارهاست. ایمان، امنیّت و آرامش می آورد و اگر قرآن کریم هم فرموده است که: «دل، آرام گیرد ز یاد خدای»،

(3) اشاره به نقش ایمان و اعتقاد به خدا و یاد آن محبوب و معبود، در ایجاد آرامش روحی است. خداباوران، خود را در پیوند و ارتباط با مبدأ هستی و سرپرست همه عالمیان می بینند و از این رهگذر، قطره وجود خویش را متّصل به دریا می کنند و عظمت روحی در سایه «ایمان»، آشفتگی های روان را می زداید و امیدواری به لطف و رحمت خدا، ریشه نگرانی را می خشکاند. قطره، دریاست اگر با دریاست... پس اگر خوره شک بر باورها رخنه کرد، در اولین فرصت باید آفت زدایی کرد، تا بنیان معتقدات آسیب نبیند و اضطراب روحی نیاورد. و... البته که این گونه نگرانی که عمل آفرین و اصلاحگر است، مفید و سازنده است و با نگرانی های بی اساس و توهّمی و خیالی فرق دارد. 2 . نیایش در زندگی موجودی «بی نهایت کوچک»، وقتی در برابر آفریدگارش که «بی نهایت بزرگ» است قرار می گیرد و خود را حتی کمتر از قطره ای در برابر اقیانوس و ذرّه ای در مقایسه با کهکشان ها می یابد، احساس کوچکی در برابر آن عظمت، او را به کرنش و نیایش وا می دارد و همه عظمت در همین احساس نیازمندی است. آنچه این «هیچ» را به آن «همه» پیوند می دهد، «دعا»ست. بی جهت نیست که موسای کلیم، برای به انجام رساندن رسالت عظیمش، دعا می کند و از خداوند «شرح صدر (گشودگی سینه)» می طلبد،

(4) و در متون حدیثی، آن همه به نیایش توصیه شده و متون دعایی، لبریز از حکمت ها و هدایت هایی است که جان را اعتلا می بخشد و روح را آرام می سازد. کتاب «نیایش» از آلکسیس کارْل، سراسر توجّه دادن به این وادیِ متروک و فراموش شده و بیان آثار دعا و نیایش است. حرف های زیبایی دارد؛ یکی هم این که: «نیایش، انسان ها را آن چنان رشد می دهد که جامه ای که وراثت و محیط به قامتشان دوخته است، برای شان کوتاه گردد. ملاقات پروردگار، آنها را از صلح و آرامش درون، لبریز می سازد، به طوری که شعشعه پرتو این صلح، از چهره شان نمودار است و آن را هرجا که روند، با خود می برند».

(5) کم نیستند کسانی که دلهره، نگرانی، ترس، اضطراب و تشویش خاطرِ خود را در مواقع خوف و خطر و سختی ها و بحران ها، با «داروی دعا» درمان می کنند. 3 . پرهیز از خطا و گناه اضطراب ها گاهی ریشه در عدول از راه فطرت و دین و قانون و خرد دارند ؛ یعنی ارتکابِ: جُرم، گناه و خطا. اینها فشار روحی می آورند؛ تازیانه عذاب وجدان و «نفس لوّامه»، آرامش و آسایش را می گیرد؛ بیم از دستگیری و کیفر و عذاب، اضطراب می آورد؛ ترس از رسوایی و بی آبرویی، همواره استرس آور (تنش زا) و نگران کننده است. امّا... «آن را که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است؟». راه درمان آن اضطراب، حرکت در بستر طاعت و اطاعت و دوری از حریم شکنی و گستاخی بر خدا و شرع و قانون است. وگرنه، یک مجرم و گنهکار، اگر هم از کیفر بگریزد، عذاب وجدان، آرامش را از او می گیرد. 4 . حفظ گوهر امید یأس، شکننده ترین سنگ برای «جام زندگی» است و تباه کننده ترین عامل برای حیات روحی است. به تعبیر امام علی(ع): «یأس، انسان ناامید را از پا در می آورد».

(6) ایشان، در سخنی دیگر، نومیدی را بزرگ ترین بلا می شمارد.

(7) کسی که دچار نومیدی می شود، از هستی ساقط می شود، انگیزه زندگی را از دست می دهد، نشاط و شادابیِ او رو به افول می رود و اضطراب و ناآرامی، بر روحش سایه می افکند؛ امّا امید، انگیزه آفرین است. حضرت رسول(ص) در حدیثی فرموده است: «امید، مایه رحمت برای امّت من است. اگر امید نباشد، نه مادری فرزندش را شیر می دهد، نه کشاورز و باغبانی، نهالی می کارد».

(8) و امیر مؤمنان(ع) فرموده است: «آرزو، رفیقی همدم است».

(9) پس نباید این گوهر را از کف داد، که گم کردن آن، اضطراب آور و نگران کننده است. ناامیدی، روزنه های گشایش را به روی انسان و افق آینده او می بندد. باید با «امید»، این پنجره بسته را گشود. 5 . باور به درستیِ راه برخی عمری در راهی پیش می روند و کارهایی می کنند، امّا همچنان در ژرفای جانشان تردید وجود دارد که آیا افکارشان صحیح و راه و روششان درست است؟ آیا مبنا و مرامی که دارند، حق است و آنان را به «مقصد» می رساند؟ این حالت، آشفتگی روحی می آورد. بصیرت در دین و باورداشتن به درستی راه، روح را آرامش می دهد و از دغدغه و نگرانی ها می رهاند. وقتی به درستی افکار و راهتان باور دارید، بگذارید دیگران هرچه می خواهند بگویند، هو کنند، مسخره کنند، شما را ساده یا گمراه بشمارند. شما که خودتان می دانید چه گوهری در اختیار دارید ؛ پس از حرف و حدیث دیگران چه باک؟ نگران قضاوت دیگران نباشید. مردی به امام حسین(ع) گفت: بیا بنشین تا با هم درباره دین، بحث و مناظره کنیم. حضرت فرمود: «فلانی! من بر دین خویش بصیرت دارم و بر حق بودنم برای من، کاملاً روشن است. تو اگر به دین خود، جاهل و ناآگاهی، برو و آن را بجوی...».

(10) حضرت امیر(ع) نیز درباره راه و روش خود و حقانیت خویش در مصاف با باطل، می فرماید: «من، بصیرت و آگاهی کامل و یقینی دارم که دشمنانم در مسیر گمراهی اند و من، بر حق و در راه هدایتم».(11)

6 . کوشش برای ادای تکلیف برای یک فرزانه متعّهد، مهم ترین دغدغه باید این باشد که به «وظیفه»، عمل کرده است، یا نه؟ اگر کوتاهی و ترک وظیفه داشته، باید نگران باشد و اگر به تکلیف خود در حدّ توان عمل کرده است، جای نگرانی و آشفتگی خاطر و اضطراب درونی نیست. گرچه از داغ لاله می سوزیم ما همان سربلند دیروزیم چون به تکلیف خود عمل کردیم روز فتح و شکست، پیروزیم.

.(12) دست یافتن به آرامش روح، در سایه «وجدان کاری» و انجام دادن دقیق تعهّدات و پای بندی به قول و قرارها و شانه خالی نکردن از بار تکلیف و مسئولیت است. اگر در انجام دادن وظیفه خود، قصوری نداشته اید، چه جای نگرانی؟

7 . توکّل در رخدادها، بخشی از امور و وظایف بر دوش ماست، و برخی دیگر را باید به مشیّت خدا و تدبیر او واگذار کرد. مهمّ آن است که ما در حدّ توان، کوتاهی نکنیم. بقیّه کار را به خدا بسپاریم. البته «اعتماد به نفس» نیز در رسیدن به ثبات شخصیت و آرامش روح و نجات از آشفتگی و اضطراب، مؤثّر است. همه آنان که در زندگی به «توفیق»هایی رسیده اند، با روحیّه توکل و اعتماد به نفس و امید به یاری و امداد خدا گام برداشته اند و سایه نشین زحمات خویش شده، از بوستان همّت و اراده خود، گل چیده و ثمر برگرفته اند. * * * باری... «اضطراب» را رخنه ای در دیواره عمر و جام زندگی بدانیم و با تکیه بر ایمان، نیایش، توکّل، یقین، عمل به تکلیف، حفظ گوهر امید، دست یافتن به بصیرت دینی و شناخت عمیق، به «آرامش» برسیم و «نگرانی موهوم» را به خانه دل، راه ندهیم. چرا جدا ز خدایی، ز خویش بیگانه؟ چرا فرار، چرا بی قرار و ناآرام؟ بیا سحرگاهان، خزانِ خسته دلی را، به عطر یاد و شمیم دعا، چو گلشن کن . بیا به زمزمه یاد یار، در دل شب ها درون تیره خود را چو روز، روشن کن.

 



سه راه رسیدن به آرامش با استفاده از قران و دین


 

خدا را تنها مظهر هستی و قادری یکتا بشمارید و در آن شک و تردید نکنید . پروردگار روحی است که کل نظام عالم را در بر می گیرد و روحی است سر شار از خلاقیت که درهمه جا حی و حاضر است و روح زنده و نیرومندی که حتی در قلب شما حضور دارد .صفات و ملکات او را به یاد آورید و زیر لب ترنم کنید : (( او روح و خرد بیکران است و مهر و نیکی مطلق است و قدرت لایزال و جمال و کمال نامتناهی . ))

گام دوم: همه را ببخشید و افکار مهر آمیز خود را نثار مردم دنیا سازید و بگویید (( من آزادانه و با خلوص نیت همه را می بخشم و انسانی آزاده هستم و معنی این کار خود را که حقیقتی در آن هست می دانم .))انگاه هر قید و بند و تنگنا و محدودیت را از سراچه ذهن و روح خود برانید و پراکنده سازید.

گام سوم : یقین کنید و صادقانه مطمئن شوید که حضور شفابخش پروردگار در درون ما ٬ سلامتی و سرور و نشاط را به جسم و جانتان باز خواهد آورد و تندرستی و طراوت خواهد بخشید.این عبارت را تکرار کنید ((من باور می کنم و قبول دارم و می دانم که از هم اکنون شفای مرا به همراه می آورد و تمام پیکرم را در خود می گیرد .)) آنگاه شکر خدا را به جا آورید که عظیم ترین نیروی شفادهنده وجود است .

پس برای پی بردن به حضور خدا در خویشتن سه مرحله در پیش داریم :

 

مرحله اول : این اصل را بپذیریم که پروردگار حی و حاضر و قادر و متعال است و هستی و حیات و اصل و اساس حقیقت است.

مرحله دوم : یقین بدانید که " او " در یکایک افراد خانواده و اطرافیان تان وجود دارد . و از این رو بر هر عابر و رهگذری هم می توان درود فرستاد.

مرحله سوم : بدانید و باور کنید و به عنوان حقیقت بپذیرید که هر چیزی که می بینید خواه درختی باشد ٬ یا حتی....٬ جلوه ای از حضور آفریدگار در خود دارد و عظمتی که در ورای آنها نهفته است.

روزی دو سه بار با خود خلوت کنید و به این سخنان بیندیشید : خدا در همه چیز هست و این نکته را درک کنید که در وجود شما و نزدیکان تان نیز حضور دارد و چه نیکو گفته اند :

به جستجویش برآی تا او را بیابی . اگر قلمرو او را و صداقت و حقیقت او را بجویی ٬ اینها تماما بر تو افزوده خواهد شد .

از روزگار آموختم بغض هایم را نگویم گاهی سبک نشوم سنگین ترم.

 



مقدمه ای قبل از ریلکس پراپی


 

قبل از اینکه به آموزش Relax تراپی بپردازیم نکات زیر را یادآور می شویم :

آرامش حالتی است که شما احساس امنیت و رضایت می کنید و در وضعیت ثبات قرار می گیرید هدف ما رساندن شما به این وضعیت است البته به اراده خودتان و در زمانی که شما تعیین می کنید : آیا می دانید که: _

_در آینده نزدیک آموزش علم Relax جهانی خواهد شد

_آرامش یعنی شستشوی روانی از آلودگی های درونی

 _برای گریز از بیماری ها به آرامش رو آورید

_ آرامش خوراک روح است

_ در وضعیت آرامش ، بدن خود با تولید مواد شیمیایی ضایعات و جراحات خود را ترمیم خواهد کرد.

_ آرامش موجب درمان روح می شود و درمان روح موجب بهبودی جسم خواهد شد

_ برای خودسازی باید به آرامش روحی برسیم

_ کنترل روانی جسم و روح با آرامش

_ بدون کسب آرامش انسان از درون پوسیده و منحل می شود

_ بعد از رسیدن به آرامش روحی ، درد شیرین و گوارا و تسلی روح می شود

_ آرامش موجب افزایش قدرت خلاقیت و نوآوری می شود

_ مادر تمام درمان ها آرامش

_ بدون عشق و ایمان به معشوق ازلی و ابدی آرامش نهایی و واقعی کسب نمی شود

_ عشق برترین آرامش

_ خداوند منبع آرامش

_ آرامش زنجیرها و بندهای روانی را پاره می کند

_ زندگی با آرامش شیرین و لذت بخش می شود

_ چند دقیقه Relax کاراتر از مصرف داروها و مواد شیمیایی است

_ شوخی و مزاح و خنده موجب نشاط و شادابی روح و روان و آرامش می شود

_ کنترل روانی جسم و روح با کسب آرامش میسّر می شود

_ Relax بیماران موجب تسریع در درمان می شود

_ آرامش کودکان موجب رشد روانی و افزایش بازده مفید آنها می شود

_ برای به کارگیری حداکثر بازده مفید باید با آرامش بر فشارها و استرس غلبه کرد

_ آرامش والدین موجب نشاط و شادابی کودکان می شود



 

منصور حلاج که بود؟ و چرا کشته شد؟


 

زندگی نامه :

 

ابومغيت عبدالله بن احمد بن ابي طاهر  مشهور به حسین منصور حلاج از بزرگان عرفان و صوفیه، دانشمند، شاعر و سخنسرای بزرگ و مبارزی استوار و خردمند ، در قرن سوم و جهارم هجری بود. وی در بیضا، در فارس، به دنیا آمد و مدتی شاگرد سهل بن عبدالله تستَری بود . او بعدها با جمعی از صوفیه عصر خود همراه شد که از میان آنها می توان به جنید بغدادی اشاره کرد . " التوحید" ، "الجواهر الکبیر" ، "الوجود الاول" و" الوجود الثانی" از جمله مهمترین آثار اویند .در کتاب های دیگران، او را شعبده باز و جادوگر خوانده اند. اما در این روزگار که جهان گرده می گرداند و به سوی خرد و دانایی گام بر می دارد، وقت آن است که غبار از چهره ی آنان برداریم.

حسین از همان کودکی پیوسته همراه پدر به خوزستان و عراق رفت و آمد می کرد. در این سفرهای همیشگی، حسین منصور، با زبان عربی آشنایی کامل یافت. در جوانی به بزرگان عرفان و مبارزان قرمطی پیوست و هنوز جوان بود که خود پیر و مرشد عارفان و خردمندان گردید.او و بایزید و حسن خرقانی از جمله آموزگاران فیلسوف بزرگ شرق، سهروردی بودند و جمله ی آنان، رهروان فلسفه و اندیشه های تابناک ایران باستان به شمار می آیند.در آن روزگار نیز، دینمداران، دانشورزان و هنرمندان و مخالفان خویش را به نام ملحد و قرمطی و زندیق از میان بر می داشتند.

 

حدود بیست هزار تن از بردگان زنگی که در نزدیکی بصره مشغول به کار بودند، به رهبری آموزگاری ایرانی به نام محمد ابرکوهی، بر ضد خلافت عباسی قیام کرده بودند. حسین منصور بدیشان پیوست. در محله ایشان خانه گرفت و با زنی از آنان ازدواج کرد. با این رفتار، پیر و مرشد خود عمرو مکّی را سخت خشمگین کرد. این قیام عاقبت در سال ۲۷۰ م درهم کوبیده شد. پس از آن حلاج مدتی در زندان بود و

 



ادامه مطلب ...


 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب