درباره وبلاگ


خدا یا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم،و ان گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ________ _______ ______ _____ ____ بی انتهــــــــــــــــــــــــــــــــاتــریــــن
بــــی انـتــهــاتــریــن
عــبــرتـــــــــــــــ
پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:دختر بیچارۀ اروپایی, :: 10:21 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم.
یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره‌اش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل می‌گیرد و سر میز می‌نشیند. سپس یادش می‌افتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند می‌شود تا آنها را بیاورد. وقتی برمی‌گردد، با شگفتی مشاهده می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافه‌اش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!

بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس می‌کند. اما به‌سرعت افکارش را تغییر می‌دهد و فرض را بر این می‌گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر می‌گیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذایی‌اش را ندارد. در هر حال، تصمیم می‌گیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ می‌دهد.

دختر اروپایی سعی می‌کند کاری کند؛ این‌که غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را می‌خورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمی‌دارند، و یکی از آنها ماست را می‌خورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرم‌کننده و با مهربانی لبخند می‌زنند.
آنها ناهارشان را تمام می‌کنند. زن اروپایی بلند می‌شود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که پشت سر مرد سیاه‌پوست، کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی می‌بیند، و ظرف غذایش را که دست‌نخورده روی میز مانده است.

توضیح:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم می‌کنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار می‌کنند و آنها را افرادی پایین‌مرتبه می‌دانند. داستان را به همۀ این آدم‌ها تقدیم می‌کنم که با وجود نیت‌های خوبشان، دیگران را از بالا نگاه می‌کنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیش‌داوری‌ها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل احمق‌ها رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر می‌کرد در بالاترین نقطۀ تمدن است، در حالی که آفریقاییِ دانش‌آموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد، و هم‌زمان می‌اندیشید: «این اروپایی‌ها عجب خُل‌هایی هستند!»



سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:اب کردن چربی های شکم, :: 23:6 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ
 

اصولا با توجه به میل انسان به انجام کارها با کمترین زحمت این خصوصیت باعث میشه خیلی جاها چشمامون رو ببندین و بدون دیدن واقعیت راهی رو انتخاب کنیم که جز صرف وقت وهزینه نتیجه دیگه ای واسمون نداشته . شاید خیلی مواقع تا اسم آب کردن چربی شکم اومده سریع رفتید دنبالش ولی با دیدن اینکه باید رژیم گرفت و یا ورزش کرد خودتون زدید به بیخیالی ولی وقتی مثلا گفتن ظرف 10 روز چربیاتون آب میشه اونم با نشستن و تلویزیون تماشا کردن رفتین دنبالش علت فروش بالای این لوازمم تو کشور ما همین میلی که راجبش صحبت کردم که فروشندگان این دستگاهام با علم به این قضیه خوب ازش سود میبرن . قطعا تا حالا کسی رو ندیدن که ظرف ده روز (و به نظر من حتی ظرف 100 روز) به طور کامل بتونه چربیهای شکمشو آب کنه پس تبلیغاشون شک نکنین که دروغ محضه به هر حال گفتن این قضیه لازم بود .حالا با گفتن این موارد هدفم این نبود که بگم واسه آب کردن چربیهای اضافی دور شکم باید خودکشی کرد با رعایت یک سری نکات و یه مقدار زحمت میشه نتایج خوبی گرفت .

با این مقدمه میرم سر اصل مطلب یه سری نکات تغذیه ای وتمرینی میگم که با رعایت اون و یکم اراده کمکتون میکنه نتیجه بهتری بگیرین و بدونین بهترین نتایج رو زمانی میگرین که هم تغذیه و هم تمرین کنار هم باشه.

 



ادامه مطلب ...



زياد بنشينيد زودتر مي‌ميريد !!

زياد بنشينيد زودتر مي‌ميريد !!
پژوهشگران استراليايي هشدار دادند كه نشستن زياد و مداوم در طول روز خطر مرگ را به ميزان 40 درصد افزايش مي دهد.


ادامه مطلب ...


قند ميوه در بدن مي‌ماند!!

قند ميوه در بدن مي‌ماند!!
خواص و ارزش غذايي ميوه ها به اين معني نيست كه هر چه بيشتر ميوه بخوريم سالمتر خواهيم بود رعايت مقدار مصرف در حد نياز بدن و در كنار آن استفاده از ساير مواد غذايي، امري مهم است.


ادامه مطلب ...



راز خواب آلودگي در فصل بهار

راز خواب آلودگي در فصل بهار
افراد در فصل بهار عمدتا دچار كسالت و خواب آلودگي بسيار مي شوند. 

دكتر ایرج خسرونیا متخصص داخلی گفت: در فصل بهار افراد دچار كسالت، بی حوصلگی و خواب آلودگی فراوان می شوند.

وی اظهار داشت: در فصل بهار شاهد گردافشانی گل ها و درختان هستیم وجود ریز گردهای معلق در فضا و پلن های درختان ایجاد آلرژی می كند.

خسرونیا افزود: تغییر در درجه حرارت باعث كندتر شدن فعالیت در افراد می شود.

وی با بیان اینك گرده افشانی تا خرداد ماه ادامه دارد، اذعان كرد: از آنجائیكه طول روز بیشتر است استراحت در افراد كمتر می شود و میزان فعالیت در افراد گسترش پیدا می كند و خستگی در افراد دوچندان می شود.

وی خاطرنشان كرد: مجموعه عوامل ذكر شده ایجاد ریزگردها، طولانی بودن روز، استراحت كمتر و فعالیت بیشتر همه و همه باعث خواب آلودگی افراد می شود كه این وضعیت تا خرداد ماه ادامه دارد.



 

در تمام روزهايى كه پيامبر بسترى بود، فاطمه «ع» در كنار بستر پيامبر نشسته و لحظه‏اى از او دور نمى‏شد. ناگاه پيامبر به دختر خود اشاره نمود كه با او سخن بگويد. دختر پيامبر قدرى خم شد و سر را نزديك پيامبر آورد. آنگاه پيامبر با او به طور آهسته سخن گفت. كسانى كه در كنار بستر پيامبر بودند، از حقيقت گفتگوى آنها آگاه نشدند. وقتى سخن پيامبر به پايان رسيد، زهرا سخت گريست و سيلاب اشك از ديدگان او جارى گرديد. ولى مقارن همين وضع، پيامبر بار ديگر به او اشاره نمود و آهسته با او سخن گفت. اين بار زهرا با چهره‏اى باز و قيافه‏اى خندان و لبان پر تبسم سر برداشت. وجود اين دو حالت متضاد در وقت مقارن، حضرا را به تعجب واداشت. آنان از دختر پيامبر خواستند كه از حقيقت گفتار پيامبر آگاهشان سازد. زهرا فرمود: من راز رسول خدا را فاش نمى‏كنم.

 

نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود

پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .



ادامه مطلب ...


 

ورزش های دوران بارداری

ورزش های دوران بارداری
به خانم هایی که باردار هستند معمولا توصیه می شود که ورزش هایی را انجام دهند ، و در طول روز حداقل زمان کمی را به ورزش اختصاص دهند،اما چه ورزش هایی مفید و کدامیک مضر هستند؟

اما چگونگی حرکات ورزشی بستگی به بدن شما دارد این سئوال که آیا در دوران قبل از بارداری نیز ورزش می کردید یا این که از لحاظ سلامتی در چه شرایطی به سر می برید. 
 
سئوالی که پیش می آید بدین ترتیب می باشد اما چرا این همه در ورزش کردن در دوران بارداری تاکید شده است ؟



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 18:18 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

شبی در خواب دیدم مرا می خوانند. راهی شدم. به دری رسیدم. به آرامی درِ خانه کوبیدم. ندا آمد: درون آی، گفتم: به چه روی؟ گفتا: برای آنچه نمی دانی.

هراسان پرسیدم: برای چون منی هم زمانی است؟

پاسخ رسید: تا ابدیت... تردیدی نبود، خانه، خانه خداوندی بود، آری اوست که ابدی و جاوید است.

پرسیدم: بار خدایا چه عملی از بندگانت پیش از همه تو را به تعجب وا می دارد؟



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:حضرت موسی(ع) و مرد کشاورز, :: 19:55 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ


        حضرت موسی به  پروردگار
      متعال عرض کرد:«دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم.»
      خطاب آمد:«به صحرا برو.آنجا مردی کشاوزی میکند.او از خوبان درگاه ماست.»حضرت
      به صحرا آمد و مردی را مشغول به کشاورزی دید.حضرت تعجب کرد که او چگونه به
      درجه ای رسیده است که خدا می فرماید او از خوبان ماست.
      از جبریل پرسش کرد. جبریل عرض کرد:در همین لحظه خداوند او را امتحان میکند
      ،عکس العمل او را مشاهده کن.بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش
      را از دست داد.
      نشست و بیلش را در مقابلش قرار داد و گفت:«مولای من،تا تو مرا بینا می
      پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم،حال که تو مرا نابینا می پسندی من
      نابینایی را بیشتر از بینایی دوست دارم.»حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده
      است.
      رو کرد و به آن مرد فرمود:ای مرد،من پیغمبرم و مستجاب الدعوه.می خواهی دعا
      کنم خداوند چشمانت را شفا دهد؟مرد گفت:خیر.حضرت فرمود چرا؟گفت:آنچه مولای من
      برای من اختیار کرده بیشتر دوست میدارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم



چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب: درخواست از حاکم ظالم, :: 19:47 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

 


 

      در دوران حضرت موسی(ع) حاکم ستمگری بر تخت حکومت نشسته بود.
      مرد صالح و نیکی نیز در آن دوران حکومت می کرد.
      شخص مومنی نزد فرد صالح رفت و از او خواست برای او پیش حاکم واسطه شود.
      مرد صالح قبول کرد و با واسطه گری مشکل مومن حل شد.
      اتفاقا،هم حاکم و هم مرد صالح در یک روز از دنیا رفتند.
      مردم جمع شدند و جنازه ی حاکم را با احترام به خاک سپردند.اما جنازه ی مرد
      صالح روی زمین ماند.بعد از سه روز جنازه ی آن مرد،کرم برداشت.
      حضرت موسی از موضوع اطلاع یافت و با ناراحتی به خداوند عرض کرد:خداوندا !!چرا
      جنازه ی ستمگری که دشمن توست باید با احترام دفن شود،اما جنازه ی دوست داران
      تو اینگونه با خواری روی زمین باقی بماند؟ آیا این درست است؟
      به موسی(ع) وحی شد:ای موسی! آن مرد برای برآوردن حاجت یک مومن به آن حاکم
      ستمگر رو آورد و حاکم نیز حاجت را برآورد.من نیز اجر دنیوی حاکم را دادم و
      کارش را  جبران کردم.اما حشرات را به سمت فرد صالح افکندم،چراکه او نباید از
      ستمگر درخواست کمک می کرد. او باید برای این کار، هر چند برای براوردن حاجت یک مومن باشد مجازات         شود.



    


      روزی موسی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور
      نهفته آگاه کن!
      خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو،خود را در میان گیاهان مخفی کن و
      نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد!
      موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت.در همان لحظه سواری به کنار آب
      آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس لباس بر تن کرد و رفت.اما کیسه
      ی پول های خود را جا گذاشت.
      کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت.موسی شاهد بود که در همان
      لحظه  کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست.در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی
      خود بازگشت و چون کیسه را نیافت،از کور پرسید:آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟
      کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت ،اظهار بی خبری کرد.
      سوار،باچند ضربه،کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت.
      موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا!این چه حادثه ای بود که به من نشان
      دادی؟حکمت هرچی بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!!
      خداوند فرمود:ای موسی!پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار، کار کرده بود و
      دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده
      بود.اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید.اما آن کور که تو
      دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با حکمت و عدالت
      به سزای عمل خود رسید



سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:داستان زیبای محبت مادر, :: 11:41 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

      نقل شده است که در زمان حضرت موسی(ع) جوانی بسیار
      مغرور و از خود راضی بود که همواره مادرش را رنج می داد.
      بی مهری او به مادر به جایی رسید که ؛روزی مادرش را که بر اثر پیری و ضعف که
      توان راه رفتن نداشت به کول گرفت و بالای کوه برد و در آنجا گذاشت تا طعمه ی
      درندگان شود.هنگامی که مادر را آنجا گذاشت و از بالای کوه پایین آمد تا به
      خانه باز گردد، مادرش به این فکر افتاد که مبادا پسرم از پرتگاه بیفتد و زخمی
      شود؛ یا طعمه ی درندگان گردد.
      برای پسرش چنین دعا کرد!:
      خدایا! پسرم را از طعمه ی درندگان و گزند حوادث حفظ کن، تا به سلامت به خانه
      اش باز گردد!!
      از سوی خداوند به موسی(ع) خطاب شد: ای موسی به آن کوه برو و مهر مادری را
      ببین،موسی(ع) به آنجا رفت، و وقتی که مهر مادری را دریافت، احساساتش به جوش
      وخروش آمد که به راستی مادر چقدر مهربان است
      خداوند به او وحی کرد:ای موسی، من به بندگانم مهربان تر از مادرم!!!



سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:جبرئیل و یوسف پیامبر, :: 11:8 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

گویند جبرئیل امین نزد یوسف پیامبر بود,جوانی از آنجا می گذشت.جبرئیل گفت این جوان را می شناسی.این همان کسی است که در نوزادی به پاکی تو شهادت داد و ماجرای زلیخواه به نفع تو تمام شد.یوسف دستور داد تا ان جوان را پیش او بیاورند و در حق او احسان فراوان کرد و به او هدایای بیشماری داد و دستور داد هر خواسته ای دارد براورده شود.در ان حال یوسف متوجه گریه جبرئیل شد و دلیل آن را پرسید؟جبرئیل گفت:ای یوسف تو عبد خدا هستی و در قبال کسی که در زمان نوزادی به پاکی تو شهادت داده چنین نیکی می کنی,حال به من بگو حال بنده ای که در شبانه روز 5 باز نماز میخواند و در آن به پاکی خدا شهادت می دهد چگونه است و خدا با چنین بنده ای چگونه رفتار میکند...




این خوراکی ها استخوانهای شما را ضعیف می کنند

برای داشتن استخوانهایی محکم تغذیه مناسب بسیار مهم است. البته پرهیز از یک سری مواد غذایی نیز نقش مهمی دارد چون موادی هستند که با تخلیه استخوان از مواد معدنی باعث تضعیف و شکنندگی آن شده یا جلوی رشد آن را می گیرد. جالب است بدانید این مواد غذایی همانهایی هستند که اغلب به صورت روزانه مصرف می کنیم. در اینجا شش ماده خوراکی عمده را که باعث تضعیف استخوانها می شود نام می بریم:

 



ادامه مطلب ...



 بیماری آلزایمر رایج ترین شکل زوال عقل (dementia) است که شامل ۵۰ تا ۸۰ درصد موارد می باشد. محققان بیش از پیش به یافتن درمان این بیماری نزدیک می شوند، ولی گاهی اوقات ، پیشگیری بهترازدرمان است.

متخصصان می گویند شما با انجام بعضی کارها می توانید از ابتلا به آلزایمر جلوگیری کنید:

• به رژیم غذایی تان دارچین اضافه کنید – تحقیقات نشان می دهند مصرف یک قاشق غذاخوری ازاین ادویه، از ساخته شدن پروتئین هایی درمغز جلوگیری می کند که منجر به شروع آلزایمر می شوند.

• آب سیب بخورید.

• قهوه بخورید.

• اجتماعی تر باشید.

• از بینایی خود محافظت کنید.

• مدیتیشن انجام دهید.

• رژیم غذایی مدیترانه ای داشته باشید ( سبزیجات برگ پهن، ماهی ، میوه وآجیل بخورید)

 منبع : http://www.apam.ir/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%be%db%8c%d8%b4%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c-%d8%a2%d9%84%d8%b2%d8%a7%db%8c%d9%85%d8%b1-%da%a9%d9%85%da%a9-%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%86%d8%af#



 

۱۰ روش برای جذب پول و ثروت

با رعایت این ده راهکار و با توجه به ندای درونی خود قادرید تا اندوخته ی مالی خود را افزایش دهید …
۱- بدانید چه می خواهید از آنچه که می خواهید مطمئن شوید و آگاه شوید، خیلی از ما حتی خودمان هم نمی دانیم دقیقا در زندگی به دنبال چه هستیم! مقدار پولی را که دوست دارید داشته باشید، تعیین کنید، برای مثال، دوست دارید، ۱۰۰ میلیون ریال پول داشته باشید، با این روش زودتر به هدف خود می رسید تا اینکه فقط بگویید من دوست دارم بیشتر پول در بیاورم.



ادامه مطلب ...


کاهش درد گلو و از بین بردن جوشهای صورت و پوست تنها بخشی از توانایی های آب گوجه فرنگی است



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:رمـز عاشـقی , :: 11:9 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

 

تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟
تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟
نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟



ادامه مطلب ...



به گزارش نشریه هلث، چند روش موثر برای افزایش ایمنی بدن كه موثرترین عوامل در پیشگیری از بروز بسیاری از بیماری‌هاست به شرح زیر است:

- مواد پروتئین دار به مقدار زیاد مصرف كنید. پروتئین در بدن نقش بلوك در ساختمان را ایفا می‌كند كه برای بدن سالم، ذهن خلاق و فعال و افزایش سیستم دفاعی بدن ضروری است. كمبود پروتئین در رژیم غذایی به مصرف زیاد كربوهیدرات و در نتیجه افزایش چربی و قند خون و ضعف سیستم دفاعی بدن منجر می‌شود.



ادامه مطلب ...



سالپنژیت، یک عفونت لگنی، در سطح مجاری
سالپنژیت جزء عفونت های لگنی است، همان عفونت می‌تواند گردنۀ رحم، رحم و گاهی اوقات تخمدان را هم درگیر کند.
سالپنژیت عفونتی است در ارتباط با یک عفونت از یک یا دو مجرای رحمی، که مجرای فالپ نیز نامیده می‌شود. 

عامل عفونی عموماً باکتریایی است، مانند باکتری که باعث ایجاد سوزاک یا عفونت کلامیدیا می‌شود، که هر دوی این عفونت ها در رابطۀ جنسی قابل انتقال هستند.

این باکتری ها از مسیر واژن و بیشتر در جریان رابطۀ جنسی نفوذ می‌کنند. ممکن است عامل باکتریایی که باعث سالپنژیت یا عفونت لگنی دیگری می‌شود هنگام برقراری ارتباط و در برخی موارد هنگام زایمان، سقط جنین یا کورتاژ منتقل شود. عموماً تخمدان ها درگیر نمی‌شوند مگر در موارد عفونت های باکتریایی بسیار شدید.



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:داستانهای شندیدنی, :: 10:26 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد.
وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.
زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد....!!!
زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟
غول جواب داد : نخیر ! زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو نمیشه.

زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت :همینه که هست....... حالا بگو آرزوت چیه؟
زن گفت : در این صورت من مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت : نگاه کن. این نقشه را می بینی ؟ این کشورها را می بینی ؟ اینها ..این و این و این و این و این ... و این یکی و این. من می خواهم اینها به جنگ های داخلی شون و جنگهایی که با یکدیگر دارند خاتمه دهند و صلح کامل در این منطقه برقرار شود و کشورهایه متجاوزگر و مهاجم نابود شون.
غول نگاهی به نقشه کرد و گفت : ما رو گرفتی ؟ این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند. من که فکر نمی کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه کاریش کرد. درسته که من در کارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر ها . یه چیز دیگه بخواه. این محاله.
زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین...
من هرگز نتوانستم مرد ایده آل ام راملاقات کنم.
مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه.
مردی که بتونه غذا درست کنه(!!!) و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه.
مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه(!!!!!)
ساده تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.
غول مقداری فکر کرد و بعد گفت : اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم....!!



روزی که چاک اورییر (Chuck O’Rear) در حال رانندگی برای ملاقات دوستش بود نمی‌دانست عکسی
که در این مسیر از یک تاکستان میگیرد مشهورترین و به نوعی پربیننده ترین عکس دنیا خواهد شد.
شاید بسیاری از افراد از کنار چنین منظره ای بگذرند و هیچ واکنشی نشان ندهند
اما چاک اورییر این صحنه را دید و در یاد تاریخ ثبت کرد.
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/37/08.jpg
شاید بسیاری از شما این تصویر معروف که پس زمینه ویندوز مایکروسافت است را دیده باشید.
بسیاری تصور میکنند این عکس یک تصویر دیجیتال ساختگی است اما واقعیت این است که چنین مکانی وجود دارد.
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/37/09.jpg
این عکس توسط چاک اورییر گرفته شده این عکاس سابق نشنال جئوگرافیک میگوید زمانی که از کنار این منظره
میگذشتم ناگهان مسحور زیبایی ترکیب رتگ آسمان آبی و این تاکستان زیبا شدم،
بی اختیار باآنکه خیلی عجله داشتم کنار جاده توقف کردم و با دوربینم که همواره همراه من است از این صحنه عکس گرفتم.
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/37/10.jpg
این عکس در روستای سونومای (Sonoma) شهر ناپا (napa )در شمال کالیفرنیا در سال ۲۰۰۳ گرفته شده است.
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/37/11.jpg



جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا
برخواست و گفت : آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از
مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها
را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی
کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد
و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به
پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!



جمعه 11 فروردين 1391برچسب:مورچه عاشق, :: 21:46 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های


پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟


مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید


و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو

اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی


مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار


مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت:


خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در
می آ ورد...



چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:استرس و چاقی, :: 22:21 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

 

استرس باعث چاقی می شود

بسیاری از عوامل باعث چاقی می شوند، یکی از آنها استرس می باشد.

چگونه این امر امکان پذیر است؟

مردی در حال کار با کامپیوتر و غذا خوردن

استرس باعث آزاد شدن بسیاری از هورمون ها می شود که بر روی عملکرد بدن اثر می گذارند. عملکرد بدن مشابه این است که ما در مشکلات زیادی غرق شده ایم و احتیاج به کمک داریم. برای دادن اکسیژن به سلول ها، نفس نفس می زنیم. این عامل موجب تغییرات قابل ملاحظه ای در سوخت و ساز بدن می شود و انرژی زیادی را تولید می کند.

اگر مدت ها در همین حالت باقی بمانید، استرس مزمن به وجود آمده است که بر روی سلامتی اثرات مضری دارد و موجب چاقی می شود.

استرس مزمن موجب چاقی می شود

اگر شما چند روز پیاپی مشغول کاری باشید و غذاهای غیر مغذی از قبیل چیپس و به طور کلی تنقلات غذای اصلی شما را تشکیل دهد، این عوامل خود باعث افزایش استرس و مشکلات جدی تر می باشد.

در این متن چند عامل برای جلوگیری از چاقی ناشی از استرس را بیان می کنم:

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:درمان رفع خستگی, :: 17:13 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

جلوی تلویزیون خوابتان می‌برد. خلاصه، خسته هستید. حالا چه باید بخورید تا بتوانید خستگی تان را فراموش کنید؟


خسته هستید: علت را بیابید
ابتدا از خودتان بپرسید که این خستگی از کجا آمده است.
آیا به اندازه کافی می‌خوابید؟ بیش از حد قهوه نمی‌نوشید؟ ناراحتی خیلی زیادی داشته اید که بیش از حد معمول به شما استرس وارد کرده است؟ آیا ورزش می‌کنید و به خاطر بدی هوا ورزش کردن را متوقف کرده اید؟ سرما خورده اید؟

اگر کمبود خواب دارید، علت خستگی تان همین امر است، درمان آن هم ساده است، فقط کافیست که زمان خواب تان را منظم کنید و قهوۀ کمتری بنوشید.

دلیلش ناراحتی است؟ هیچ چیز بهتر از این نیست که سرتان را روی شانه کسی بگذارید و آنچه را که اتفاق افتاده برایش تعریف کنید.

به خاطر ورزش است؟ دوباره می‌توانید شروع کنید به ورزش کردن، بلافاصله بهتر خواهید شد.
سرماخوردگی علت خستگی است؟ احتمالاً با بهبود سرماخوردگی، خستگی شما هم سریعاً برطرف می‌گردد، می‌توانید روند بهبودی را با مصرف ویتامین C سرعت بدهید.

برای خوب خوابیدن، برای تأمین نیاز ویتامین C بدن (و ویتامین های دیگر) و رفع خستگی، باید چه چیزی بخوریم؟

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, :: 17:8 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

منیزیم از ریزمغذی‌هایی است که به جذب کلسیم کمک کرده و یکی از ضروری‌ترین املاح می‌باشد که باید به طور روزانه در رژیم غذایی گنجانده شود. این عنصر نقش حیاتی در حفظ سلامت استخوان‌ها و دندان دارد. به این معنی که بخشی از دندان و استخوان را می‌سازد و موجب استحکام استخوان‌ها می‌شود. منیزیم در بدن موجب تسکین اعصاب می‌شود و برای سلامت قلب، عضله و کلیه مهم و مفید است.

منیزیم همچنین موجب خواب بهتر شده و بی‌خوابی را کاهش می‌دهد.

منیزیم برای آرام نگه‌داشتن گردش خون در بدن، کمک به مقابله با استرس، حفظ سلامت و بهداشت روانی در برابر افسردگی و تغییرات احساسی مؤثر است.

مهم‌تر از همه، این عنصر آنزیم‌ها را فعال می‌کند، به بدن انرژی می‌دهد و به کار کردن بهتر بدن کمک می‌کند.

منیزیم در تمام طول روده کوچک جذب می‌شود. ویتامین D جذب آن را افزایش می‌دهد. محل ذخیره آن در استخوان‌ها است. دفع منیزیم از کلیه‌ها صورت می‌گیرد.

فقر منیزیم یکی از دلایل شیوع اختلالات عصبی، خستگی‌های مزمن، کمردرد، حملات میگرنی، ضعف عضلانی، کاهش اشتها، حالت تهوع و بی‌خوابی و ریتم نامنظم ضربان قلب به شمار می‌رود.

با وجود اهمیت حیاتی که منیزیم برای بدن دارد، ولی گاهی اوقات نقش آن در سلامت بدن مورد بی‌توجهی و غفلت قرارمی گیرد. زیرا بیش از 80 درصد از مردم آمریکا با کمبود این ریزمغذی اصلی مواجه هستند که این کمبود می‌تواند به اختلال در سلامتی یا حتی بیماری‌های جدی منتهی شود.

 
 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:زرنگتر از اصفهانی ها, :: 16:56 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.یک مرد میانسال با یک لهجه شدید رشتی وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ...هر چه فکر کردم "فلان کس" را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم.

شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم ! خودم تا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم.

فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد رشتی ایستاده است و بسیار مضطرب است. تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت...ماهی را پس بده...من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم...
چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی؟

من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست.او هم با ناراحتی گفت: پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم.و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم.

چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است وظاهرا آن مرد رشتی یک وانت ماهی به اصفهان آورده و به پزشکان اصفهانی انداخته است!
 




با چنین اعتیادهایی باید قبل از اینکه غیرقابل کنترل شوند، مقابله کنید. پرنوگرافی هم مثل چیزهای دیگر عادتی اعتیادزا است که خیلی زود از کنترل شما خارج می شود. همچنین خرید فیلم های پورنو، سر زدن به سایت های اینچنینی و شرکت در فعالیت های هرزه نگاری برایتان ممنوع و غیرقانونی است.

مراحل :

1. تشخیص دهید که پورنوگرافی به خاطر تاثیرات هورمونی که دارد از عادت های بد دیگر اعتیادآورتر است و درنتیجه فقط زمانیکه خودتان واقعاً بخواهید می توانید آن را کنار بگذارید.

2. منابعی که از آن پورنوگرافی دریافت می کنید را شناسایی کنید. آیا این منبع اینترنت است؟ یا یک مجموعه فیلم؟ به مرحله 4 دقت کنید.

3. بین خودتان و آن منابع فاصله بیندازید، مثلاً: کامپیوترتان را در یک اتاق عمومی در خانه قرار دهید نه در اتاق خواب شخصیتان. همچنین می توانید این وب سایت ها را در ویندوز کامپیوترتان بلاک کنید تا دیگر نتوانید به آنها دسترسی داشته باشید.

4. از شر منابعی که در دست دارید خلاص شوید. روی دی وی دی ها با خودکار خط بیندازید که دیگر قابل استفاده نباشند و بعد دور بریزیدشان. عکس ها و مجله های پورنویی که دارید را پاره کرده و دور بریزید. کلیه فایل های پورنویی که روی کامپیوترتان دارید را پاک کنید.

5. موقعیت هایی که شما را بیشتر تحریک می کنند شناسایی کنید و با این موقعیت ها فاصله بگیرید. اگر یک آهنگ یا بازی ویدئویی خاص این تحریک را ایجاد می کند، آن را برای مدتی کنار بگذارید. شاید مجبور شوید چند وقت از رفت و آمد با دخترها یا پسرهای جذاب صرفنظر کنید. البته بعد از اینکه اعتیادتان از بین رفت می توانید به وضعیت عادی برگردید.

6. یک عادت تازه را شروع کرده تا جایگزین عادت به پورنوگرافی شود.

7. پیگیری روند پیشرفتتان هم می تواند کمک کند. به ازای هر روزی که بدون پورنوگرافی می گذرانید یک تیک روی تقویمتان بزنید. سعی کنید یک رشته طولانی از این تیک ها ایجاد کنید.

8. یک دوست پیدا کنید. احتمالاً به این خاطر به پورنوگرافی معتاد شده اید که آرزو داشتید یک شریک عشقی در زندگی واقعی داشتید. شاید اینقدر خجالتی هستید که نمی توانید در دنیای واقعی با دختر یا پسر موردعلاقه خود حرف بزنید.

9. بعد از گذشت یک مدت طولانی--مثلاً شش ماه، یک سال-- به خودتان پاداش بدهید.

10. کارهای اینترنتی مثبت برای خود ایجاد کنید. درمورد یک موضوع خاص عضو یک انجمن شوید. یا وقتی احساس بیکاری و بیحوصلگی میکنید از بازی های آنلاین استفاده کنید.

11. اگر به هر دلیل دوباره به پورنوگرافی روی آوردید، برای اینکه نتوانسته اید خودتان را کنترل کنید خود را مجازات نکنید چون اینکار فقط اعتماد به نفس شما را پایین می آورد و باعث می شود بیشتر از قبل به پورنوگرافی روی بیاورید. برای چند روز استفاده از فیلم هاف عکس ها، شبکه ها و سایت های پورنو را برای خود ممنوع کنید.

12. از دوستانی که شما را به اینکارها ترغیب می کنند دوری کنید.

13. استفاده از کامپیوتر را برای خود محدود کنید. شاید اگر کامپیوتر جلوی رویتان نباشد به فکر این چیزها نیفتید. سعی کنید شب ها پای کامپیوتر ننشینید.

منبع : http://2daylink.com/funblog/2011/02/post-367.php



شنبه 5 فروردين 1391برچسب:زن احمق, :: 9:32 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد.شوهرش میگوید چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم.از زن اصرار و از شوهر انکار.در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد ، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را. تمام ۱۳۶۴ سکهٔ بهار آزادی مهریه آت را می‌باید ببخشی . زن با کمال میل می‌پذیرد.در دفتر خانه مرد رو به زن کرده و میگوید حال که جدا شدیم . لیکن تنها به یک سوالم جواب بده . زن می‌پذیرد."چه چیز باعث شد اصرار بر جدائی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه ات که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی‌. زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟ مرد با آرامی گفت :آری . زن با اعتماد به نفس گفت: ۲ ماه پیش با مردی اشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم. مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست.زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت .وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامه‌ای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد .خطّ همسر سابقش بود.نوشته بود: " فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر. نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد.برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شمارهٔ همسر جدیدش بود.تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی.پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد . صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت : باور نکردی؟، گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی‌.این روزها میتوان با ۱ میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شرّ زنان احمق با مهریه‌های سنگینشان نجات یابند.

منیع : http://2daylink.com/funblog/2012/03/post-479.php


 



شنبه 5 فروردين 1391برچسب:مکر زنان, :: 9:10 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

آورده اند مردی بود که پیوسته تحقیق ِ مکرهای زنان می کرد و از غایت غیرت ،هیچ زنی رامحل اعتماد خود نساخت و کتاب حیل النساء " (مکرهای زنان) را پیوسته مطالعه می کرد. روزی در هنگام سفربه قبیله ای رسید وبه خانه ای مهمان شد.

مرد ِخانه حضور نداشت ولکن زنی داشت در غایت ظرافت ونهایت لطافت . زن چون مهمان را پذیرا شد با او ملاطفت غاز نمود. مرد مهمان چون پاپوش خود بگشود وعصا بنهاد، به مطالعه کتاب مشغول شد. زن میزبان گفت: خواجه ! این چه کتاب است که مطالعه میکنی؟ گفت:حکایات مکرهای زنان است. زن بخندید وگفت : آب دریا به غربیل نتوان پیمود وحساب ریگ بیابان به تخته خاک ، برون نتوان آورد و مکرهای زنان در حد حصر نیاید . پس تیر ِغمزه در کمان ِابرو نهاد و بر هدف ِ دل او راست کرد واز درمغازلت و معاشقت در آمد چنان که دلبسته ی ِ او شد. در اثنای آن حال، شوهر او در رسید.. زن گفت : شویم آمد وهمین آن که هر دو کشته خواهیم شد . مهمان گفت:تدبیر چیست؟ گفت :برخیز و در آن صندوق رو . مرد در صندوق رفت. زن سرِ صندوق قفل کرد . 

چون شوهر در آمد پیش دوید و ملاطفت ومجاملت آغاز نهاد و به سخنان دلفریب شوهر را ساکن کرد. چون زمانی گذشت گفت: تو را از واقعه امروز ِ خود خبر هست؟ گفت نه بگوی. گفت: مرا امروز مهمانی آمد جوانمردی لطیف ظرایف و خوش سخن و کتابی داشت در مکر زنان و آن را مطالعه میکرد من چون آن را بدیدم خواستم که او را بازی دهم به غمزه بدو اشارت کردم ، مرد غافل بود که چینه دید و دام ندید. به حسن واشارت من مغرور شد و در دام افتاد .و بساط عشق بازی بسط کرد وکار معاشقت به معانقه (دست در گردن هم)رسید. ساعتی در هم آمیختیم! 

هنوز به مقام آن حکایت نرسیده بودیم که تو برسیدی وعیش ما منغض کردی! زن این میگفت و شوهر او می جوشید ومی خروشید وآن بی چاره در صندوق از خوف می گداخت و روح را وداع می کرد. پس شوهر از غایت غضب گفت: اکنون آن مرد کجاست؟ گفت:اینک او را در صندوق کردم و در قفل کردم... کلید بستان و قفل بگشای تا ببینی. مرد کلید را بستاند و همانا مرد با زن گرو بسته بودند(جناق شکسته بودند) و مدت مدیدی بود هیچ یک نمی باخت. مرد چون در خشم بود بیاد نیاورد که بگوید *یادم * و زن در دم فریاد کشید *یادم تو را فراموش . * مرد چون این سخن بشنید کلید بینداخت وگفت " لعنت بر تو باد که این ساعت مرا به آتش نشانده بودی و قوی طلسمی ساخته بودی تا جناق ببردی."

پس با شوهر به بازی در آمد و او را خوش دل کرد .چندان که شوهرش برون رفت ، درِ صندوق بگشاد و گفت: ای خواجه چون دیدی، هرگز تحقیق احوال زنان نکنی؟

گفت:توبه کردم و این کتاب را بشویم که مکر و حیلت ِ شما زیادت از آن باشد که در حد تحریر در آید.

منبع : http://2daylink.com/funblog/2011/01/post-362.php



پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:الهی با خاطری خسته , :: 11:56 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

 



الهی با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار،
 
دست از غیر تو شسته و در انتظار رحمتت نشسته،
 
بدهی ،کریمی،ندهی حکیمی.بخوانی شاکرم،
 
برانی صابرم.الهی احوالم چنانست که میدانی و
 
اعمالم چنین است که می بینی.نپای گریز دارم
 
و نه زبان ستیز.پس مقدر فرما بهترین ها را...

 



پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:خداوندا دستانم خالی و , :: 11:26 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب